کد مطلب:9490 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:364

احسان طبري
مقاله




احسان طبري، از مخالفت حسينعلي بهاء (مؤسس بهائيت) با "تعصبات ملي و ديني"، كه بهائيان بدان افتخار مي كنند، تلقي مثبتي نداشته و اين آموزه را موجب بدآموزي هايي چون انصراف ملت ها از مبارزات اجتماعي ــ سياسي خويش، و تعطيلي هرگونه قيام و جنگ (اعم از دفاعي يا تجاوزي) از سوي آنان، دانسته است.



به نوشته طبري: "بهاءاللَّه اعلام داشت كه همه افراد بشر بارِ يك دار و برگ يك شاخسارند و با تعصبات ملي و ديني مخالفت ورزيد... بر اساس اصل اخوت عمومي افراد بشر و نفي تعصب، به ناچار بهائيه با مبارزه اجتماعي، مخالفت با دولت، نبرد طبقاتي، قيام و انقلاب، جنگ اعم از دفاعي يا تجاوزي مخالف اند و اين توصيه صلح كل در واقع به توصيه انصراف از نبرد طبقاتي مي انجامد و به بهائيگري رنگ جهان وطني و صلح گرايي منفعل مي دهد. به همين جهت برخي بهائيگري را ايدئولوژي قشر لال بورژوازي (كمپرادر) مي دانند كه سازش با دولت وقت و سازش با استعمارطلبان، لازمه ادامه "كسب" آن ها است. "



طبري، در ادامه مطلب، از روابط عباس افندي (جانشين حسينعلي بهاء) پس از فروپاشي عثماني و سيطره بريتانيا بر فلسطين با مقامات انگليسي سخن گفته و نوشته است: "درباره رابطه محافل بهائي با امپرياليسم انگلستان و امريكا مطالب زيادي گفته مي شود. جهان وطني بهائيان و عقايد ضدانقلابي آن ها و دوري آن ها از مذهب مسلط در كشور ما و وجود مراكزي از آن ها در امريكا و اروپا و كيفيت نيمه مخفي كار آن ها و همبستگي دروني آن ها، همه و همه به اين شايعات مايه مي دهد. آنچه كه مسلّم است نمي توان هر بهائي را يك عامل بيگانه دانست، ولي در وجود رابطه مابين مراكز عمده بهائي، مانند مراكز داشناك و صهيونيست (صهيونيسم) با محافل امپرياليستي ترديدي نيست و مي توان حدس زد كه سازمان هاي جاسوسي امپرياليستي از قبيل سيا و اينتلجنس سرويس از سازمان بهائي براي مقاصد خود استفاده مي كنند.... "



احسان طبري در پايان خاطرنشان ساخته است: "بانو بهيّه ربّاني، سازمانگر عمده محافل روحانيِ بهائي (پس از شوقي افندي) در مصاحبه اي كه در تابستان 1976 با روزنامه فرانسوي "لوموند" كرد، تأكيد نمود كه بهائيان همه جا به دولت هاي موجود و قوانين موجود احترام مي گذارند و در كادر آن عمل مي كنند. مخبر لوموند پرسيده كه آيا در افريقاي جنوبي محافل بهائي وجود دارد و چون پاسخ شنيد آري، اين سؤال بجا را مطرح كرد كه مابين شعار برادري انساني بهائيان و احترام به قوانين نژادگرايانه رژيم آپارتايد در پرتوريا چه تناسبي مي تواند وجود داشته باشد؟ البته بانو ربّاني به اين سؤال نتوانست پاسخ مقنع بدهد و از آن طفره رفت. بهائياني كه خلق و ميهن خود را دوست دارند بايد با ديدگان باز از افتادن در دام عمال امپرياليستي هم كيش خود كه از اعتقاد آن ها به سود مراكز اساسي جنايت و دزدي جهاني استفاده مي كنند، بپرهيزند. "[9]



آنچه گذشت، نمونه اي بود از افكار و آراء نويسندگان و محققان ايراني معاصر (از جناح ها و گرايش هاي مختلف و حتي متضادّ فكري و سياسي) راجع به ماهيت استعماري بابيت و بهائيت، كه مؤيّد آن را مي توان در كلام بسياري ديگر از پژوهشگران و نويسندگان اين سرزمين نشان داد، همچون: دكتر عبدالحسين نوايي، [10] مهدي بامداد، [11] حسن اعظام قدسي "اعظام الوزاره"، [12] محمود محمود، [13] سيد احمد خان ملك ساساني، [14] ابوالفضل قاسمي، [15] سيد محمد باقر نجفي، [16] بهرام افراسيابي، [17] دكتر علي اكبر ولايتي، [18] دكتر عبدالهادي حائري، [19] دكتر يوسف فضايي، [20] ابوالفضل شكوري، [21] دكتر سيد سعيد زاهد زاهداني، [22] عبدالله شهبازي، [23] حسين آباديان، [24] مصطفي آيت مهدوي، [25] رضا زارع، [26] و بسياري افراد ديگر.